بازسازی چهارچوبهای ذهنی
چهار چوبهای مرجع
اگر از شما بپرسیم « معنی صدای پا چیست»؟؟ ممکن است جواب دهید
« از نظر من هیچ معنایی ندارد» اما اگر آخر شب، تنها در خانه خود نشسته باشید و از طبقه پایین صدای پایی را بشنوید
و بعد از چند لحظه متوجه شوید که آن صدا نزدیک میشود، آیا باز هم هیچ معنایی ندارد؟؟
این صدای پا می تواند بسته به تجربیات قبلی شما در مورد صدای پا معنای گوناگونی داشته باشد.
تجربیات قبلی شما زمینهای فراهم میکنند که شما با شنیدن آن صدای پا، ارامش پیدا کنید و
یا برعکس وحشت زده شوید. براساس این تجربیات ممکن است متوجه شوید که این صدای
پا همسر شما است که به خانه برگشته است. کسی که قبلا خانهاش را دزد زده است ممکن است
آن را صدای پای دزد معنی کند. لذا معنی هر تجربه، بستگی به چهارچوبی دارد که
در اثر تجربیات قبلی در ذهن، تشکیل شده است. این چهار چوب را « چهارچوب مرجع ۲» مینامیم.
اگر این چهار چوب تغییر کند یعنی ان تجربه عوض میشود. یکی از
بهترین راها برای ایجاد تغییرات فردی ان است. که هرتجربه را درقالب بهترین چهارچوبها قرار دهیم.
گاهی اوقات دراطراف ما فرصتها و امکاناتی وجود دارد که با استفاده از انها میتوانیم شکل زندگی خود را به کلی
دگرگون کنیم وان را به صورت دلخواه در اوریم. اگرازچهارچوبهای ذهنی خود خارج شویم متوجه میگردیم که
بسیاری از گرفتاریها ومشکلات زندگی ما، در واقعه شانسهای بزرگی هستند بدبختی،
نوعی نقطه نظر است
ما وقایع را برحسب تجربیات قبلی خود تفسیر میکنیم. در بسیاری از اوقات، اگراین چهارهای عادتی راکنار بگذاریم،
متوجه شیوههای تازهتری زندگی خود میشویم مادنیا را انچنان که هست نمیبینیم، زیرا ماهیت امور از نقطه نظرهای گوناگون قابل تفسییر است.
حالات ما، چهارچوبهای مرجع و«نقشه»هایی که از جهان در ذهن داریم دنیای ما را میسازند.
تجربیات قبلی همیشه توانایی مارا برای دیدن واقعیاتی که در اطراف ما میگذرند محدود میسازند .
برای دیدن واحساس واقعیات راهای متعدد وجود دارد. برای تغییر چهار چوبهای مرجع دو راه عمده وجود دارد.
ازهردوطریق میتوان تصورات درونی را تغییر داد، درد ورنج را برطرف کرد و روحیهای پرنشاط وقوی درخود ایجادنمود.
یکی تغییر زمینه دیگری تغییرمحتوی. تغییر زمینه این است که نشان دهیم هراتفاق یاتجربه ناخوشایند،
نامطلوب وناراحت کننده، میتواند عملا در زمینه دیگر نتایجی بسیار مفیدی داشته باشد.
اختراعات بزرگ نیز ناشی از وجود گرفتاریها و دشوواریهاست. زمانی نفت عنصرنامطلوبی تلقی میشود،
زیرا زمینهای کشاورزی را غیر قابل استفاده میکرد، ولی امروزه میدانیم که این ماده چه ارزشی دارد.
کار افراد مبتکروپیشگام همین است. این افراد میتوانند منابع خود را در راههای مفیدو پولساز بکار اندازند.
به عبارت دیگر این افراد را در بازسازی چهارچوبهایی ذهنی تخصص دارند. تغییرمحتوی عبارت
از این است که همان وضعیتها را عینا در نظر بگیریم ولی معنای ان را عوض کنیم. بعنوان مثال ممکن است
بگوید«پسرم دائما وراجی میکند، خفه هم نمیشود» تغییرمحتوی این است که بگئید
«پسرم حتما جوان هوشمندی است چون همیشه حرفی برای گفتن دارد .»
کمی تامل کنید و سه خاطره که شما را در زندگی معذب کرده است در نظر اورید.
سعی کنید از دیدگاههای مختلفی انها را نگاه کنید آنها را در چه چهار چوبهایی میتوان قرار داد؟
بااین چه نکات تازهای میاموزید؟ چگونه این کار باعث میشود که از بعضی قیدها ازاد شوید و بگونهای متفاوت عمل نمایید؟
میتوانید باتغییرچهار چوب ذهنی، خاطرات یا تصورات عذاب اور را دگرگون سازید. ابتدا ان تصویر را بصورت «دیگر احساس»در نظر اورید.
من نمیگویم که مشکل شما واقعی نیست. اما باید با مشکل خود بطور جدی و واقعی روبه شوید، نه اینکه در خیالات
منفی خود غرق شوید وبا نزدیکان و عزیزان خود خود رفتار ناخوشایندی داشته باشید. نکته مهمی که باید
بخاطر داشته باشید این است که همه رفتارهای انسانی دارای هدفی است. هریک از رفتارهای انسان،
در جهت رفع نیازی است. باید کاری کرد که نیازهای مذبور به نحوی حساب شده، توسط رفتارهای دیگری رفع شوند.
از هر واقعهای میتوان درسی اموخت، ورهبران خوب، این درس را میاموزند و
میداند که هر اتفاق را در چه چهار چوبی قرار دهندکه بهتر انها را تقویت کند.
برعکس، بعضیها را میشناسیم که کارباسازی چهار چوبهای ذهنی را وارونه انجام میدهند.
چشم انداز صبح سپید، هرقدر روشن باشد انها شب سیاه را میبیندد و در هر گنجی، رنجی مشاهده میکنند.
برای رسیدن به زندگی بهتر، بایدحتی نقاط ضعف وناتوانیهای خود استفاده کنیم وهر رفتار غیرمولدی را
در چهار چوبی موثرومناسب قراردهیم. باید بتوانیم هر رفتار نامناسبی را تغییر دهیم. بدین ترتیب نه
تنهامیتوانیم رفتارهای بهتری در خود به وجود اوریم، بلکه هر زمان که مایل بودیم میتوانیم از ان رفتارها استفاده کنیم.
آخرین دیدگاه ها